پدافند فرهنگی

1- معنای واقعی غیبت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّه  وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛

آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.

لترغيب و الترهيب، ج3، ص515، ح31)

2- غیبت و پذیرفته نشدن نماز و روزه

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه  صَلاتَهُ وَلاصيامَهُ أَربَعينَ يَوما وَلَيلَةً إِلاّ أَن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛

هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.

(بحارالأنوار، ج75، ص 258، ح53)

3- معنای دیگر غیبت

امام صادق عليه السلام:

اَلغيبَةُ أَن تَقولَ فى أَخيكَ ما سَتَرَهُ اللّه  عَلَيهِ وَأَمَّا المرُ الظّاهِرُ فيهِ مِثلُ الحِدَّةِ وَالعَجَلَةِ فَلا؛

غيبت آن است كه درباره برادرت چيزى بگويى كه خداوند آن را پوشيده نگه داشته است، اما (گفتن) خصلتهاى آشكارى چون تندخويى و شتابزدگى غيبت نيست.

(بحارالأنوار، ج75، ص246، ح7)

4- غیبت از فاسق

امام صادق عليه السلام :

إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ وَلا غيبَةَ؛

هرگاه شخص فاسق و گنهكار آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى.

(بحارالأنوار، ج75، ص253، ح32)

5- شنونده غیبت

امام على عليه السلام :

اَلسامِعُ لِلغيبَةِ كَالمُغتابِ؛

شنونده غيبت، مانند غيبت كننده است.

(غررالحكم، ج1، ص 307، ح1171)

6- کفاره غیبت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

كَفّارَةُ الاِغتيابِ أَن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ؛

كفّاره غيبت اين است كه براى شخصى كه از او غيبت كرده اى، آمرزش بطلبى.

(امالى طوسى، ص 192)

7- وظیفه فرد در جمع غیبت کننده

پيامبر صلى الله عليه و آله:

إِذا وُقِعَ فِى الرَّجُلِ وَأَنتَ فى مَلأٍَ، فَكُن لِلرَّجُلِ ناصِرا وَلِلقَومِ زاجِرا وَقَمُ عَنهُم؛

اگر در ميان جمعى بودى و از كسى غيبت شد، او را يارى كن و آن جمع را از غيبت كردن بازدار و از ميانشان برخيز و برو.

(كنزالعمال، ج3، ص586، ح8028)

8- مقایسه غیبت و خوره

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَلغيبَةُ اَسرَعُ فى دينِ الرَّجُلِ المُسلِمِ مِنَ الكِلَةِ فى جَوفِهِ؛

غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.

(كافى، ج2، ص357، ح1)

9- نتیجه دفاع از کسی که از او غیبت شده

امام باقر عليه السلام:

مَنِ اغتيبَ عِندَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَنَصَرَهُ وَأَعانَهُ نَصَرَهُ اللّه  فِى الدُّنيا وَالخِرَةِ وَمَنِ اغتيبَ عِندَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَنصُرهُ (وَلَم يُعِنهُ) وَلَم يَدفَع عَنهُ وَهُوَ يَقدِرُ عَلى نُصرَتِهِ وَعَونِهِ إِلاّخَفَضَهُ اللّه  فِى الدُّنيا وَالخِرَةِ؛

كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غيبت شود و او به ياريش برخيزد، خداوند در دنيا و آخرت او را يارى دهد و كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غيبت شود و او ـ با آن كه مى تواند ياريش كند ـ به يارى او برنخيزد و از وى دفاع نكند، خداوند او را در دنيا و آخرت پَست گرداند.

(ثواب الاعمال، ص 148)

10- انتقال اعمال با غیبت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

يُؤتى بِأَحَدٍ يَومَ القيامَةِ يوقَفُ بَينَ يَدَىِ اللّه  وَيُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَلايَرى حَسَناتِهِ فَيَقولُ: إِلهى، لَيسَ هذا كِتابى فَإِنّى لاأَرى فيها طاعَتى؟! فَيُقالُ لَهُ: إِنَّ رَبَّكَ لايَضِلُّ وَلايَنسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتيابِ النّاسِ ثُمَّ يُؤتى بِآخَرَ وَيُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كَثيرَةً فَيَقولُ: إِلهى ما هذا كِتابى فَإِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَيُقالُ: لأَِنَّ فُلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إِلَيكَ؛

روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.

(جامع الأخبار، ص 412)

11- غیبت حرام

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛

هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.

(خصال، ص 208، ح 28)

12- نتیجه غیبت از گنهکار

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَيرِ فاعِلِهِ اِن عَيَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَكَهُ؛

گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است.

(نهج الفصاحه، ح 1623)

13- غیبت نشانه حسود

امام صادق عليه السلام:

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَلِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَغتابُ إِذا غابَ وَيَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَيَشمَتُ بِالمُصيبَةِ؛

لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غيبت مى كند، روبه رو تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.

(خصال، ص 121)

14- شعری در مورد غیبت

امام على عليه السلام :

اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها    بِغَيرِ تَقْوَى الاِْلهِ مِنْ اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ    اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم      حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا     نَفْسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛

به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى‏آن  /  ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد  /  براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را  /  خداوند با عظمت در كتاب‏ها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو  /  نقره است، سكوت طلاست

(اعلام الدين، ص 273)

15- دفاع از غیبت شونده

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن تَطَوَّلَ عَلَی أخیهِ فی غیبَةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ رَدَّ اللهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِنَ الشَّرِّ فی الدُّنیا وَ الاخِرةِ؛

هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند.

(من لا یحضره الفقیه، ج4، ص15)



حدیث (1) امام سجاد عليه‏السلام :

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم ؛

گناهانى كه باعث نزول عذاب مى‏شوند، عبارت‏اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.

معانى الاخبار ،ص 270



حدیث (1) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

الوَليمَةُ اَوَّلُ يومٍ حَقٌّ وَ الثانى مَعروفٌ وَ مازادَ رياءٌ وَ سُمعَةٌ؛

وليمه (سور) دادن، روز اول حق است و روز دوم احسان، از دو روز كه گذشت، خودنمايى و شهرت‏طلبى است.

كافى، ج 5، ص 368، ح 4

حدیث (2) امام على عليه السلام :

لَو لاخَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛

اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.

غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



حدیث (1) امام على عليه‏السلام :

اَطيَبُ العَيشِ القَناعَةُ؛

خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است.

غررالحكم، ح 2918

حدیث (2) امام على عليه‏السلام :

مَنِ اقتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الكَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَةِ؛

هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش مى‏يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم مى‏كند.

نهج البلاغه، حكمت 377

حدیث (3) امام على عليه‏السلام :

مِن شَرَفِ الهِمَّةِ لُزومِ القِناعَةِ؛
پايبندى به قناعت، از والايى همّت است.

غررالحكم، ج6، ص44، ح9435

حدیث (4) امام صادق عليه‏السلام :

حُرِمَ الحَريصُ خَصلَتَينِ وَلَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ وَحُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ اليَقينَ؛
حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.

غررالحكم، ج3، ص330، ح4634

حدیث (5) امام على عليه‏السلام :

امام على عليه السلام :
اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَةِ كَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ؛
از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنان كه با قصاص از دشمن انتقام مى گيرى.

كافى، ج2، ص138، ح3

حدیث (6) امام على عليه‏السلام :

لَو لاخَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.

غررالحكم، ج2، ص451، ح3260

حدیث (7) امام صادق عليه‏السلام :

اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاِْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَى‏ءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛

آدم دين‏دار چون مى‏انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى‏كند متواضع است. چون قناعت مى‏كند، بى‏نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بى‏نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدى‏ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.مردم را نمى‏ترساند پس از آنان نمى‏هراسد و به آنان تجاوز نمى‏كند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمى‏بندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مى‏يابد و عافيت را به ديده بصيرت مى‏نگرد پس كارش به پشيمانى نمى‏كِشد.

امالى مفيد، ص 52، ح 14

حدیث (8) امام على عليه‏السلام :

مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَـمَ الرّاحَةَ وَ تَبَوَّاَ خَفْضَ الدَّعَةِ؛

هر كس به اندازه‏اى كه او را كفايت مى‏كند، قناعت كند، به آسايش و نظم مى‏رسد و در آسودگى و رفاه منزل مى‏گيرد.

نهج البلاغه، حكمت 371

حدیث (9) امام على عليه‏السلام :

اَطْيَبُ الْعَيْشِ القَناعَةُ؛

خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است.

غررالحكم، ح 2918

حدیث (10) ابن شهر آشوب :

كانَ النَّبىّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبياءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا اَمينا، صادِقا، حاذِقا، اَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيا، كميا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَميُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا كاهِنا و لا عَيافا؛

رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پيش از مبعوث شدن، بيست خصلت از خصلت‏هاى پيامبران را دارا بودند، كه اگر كسى يكى از آنها را داشته باشد، دليل عظمت اوست؛ چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، استوار، سخنور، عاقل، با فضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار، و نرم‏خو بودند و با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيب‏گو و پيش‏گويى هم‏نشين نبودند.

المناقب لابن شهر آشوب، ج 1، ص 123

حدیث (11) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

فى تَفْسير آيَةِ «مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فلَنُحيَينَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانوا يَعْمَلونَ» اَلْقَناعَةُ وَ الرِّضا بِما قَسَمَ اللّه‏ُ؛

در تفسير آيه «هر مؤمنى مرد يا زن كار نيكى انجام دهد، قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى، حيات مى‏بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام داده‏اند پاداش خواهيم داد» زندگى پاك، يعنى قناعت و رضايت به آنچه خداوند مقدّر نموده است.

نهج الفصاحه، ح 2796


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 آذر 1392برچسب:حدیث,حدیث موضوعی,قناعت,قناعت کار,پیامبر(ص),امام صادق(ع),, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

حدیث (1) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ ؛

انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى‏دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى‏شود : از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانى‏اش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت [پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله].

خصال ، ص 253، ح 125

حدیث (2) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن قَلَّمَ اَظفارَهُ يَومَ الجُمُعَةِ يَزيدُ فى عُمُرِهِ و مالِهِ؛

هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.

جامع الأخبار، ص 333

حدیث (3) امام على عليه‏السلام :

يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ ؛

سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى‏كند و وقار و هيبت را كم مى‏نمايد .

غرر الحكم ، ح 10948

حدیث (4) امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الرحامِ تُزَ كّى العمالَ وَتُنمى الموالَ وَ تَدفَعُ البَلوى‏ وَتُيَسِّرَ الحِسابَ وَتُنسِئُ فِى الجَلِ؛
صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، بلا را برطرف و حساب (قيامت) را آسان مى‏كند و مرگ را به تأخير مى‏اندازد.

كافى، ج 2، ص 157، ح 33

حدیث (5) امام صادق عليه‏السلام :

ثَلاثَةٌ اُقسِمُ بِاللّه‏ِ أَنَّهَا الحَقُّ ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ وَلازَكاةٍ وَلاظُلِمَ أَحَدٌ بِظَلامَةٍ فَقَدَرَ أَن يُكافِئَ بِها فَكَظَمَها إِلاّ أَبدَ لَهُ اللّه‏ُ مَكانَها عِزّا وَلا فَتَحَ عَبدٌ عَلى نَفسِهِ بابَ مَسأَلَةٍ إِلاّ فُتِحَ عَلَيهِ بابُ فَقرٍ؛
به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ كس ستمى نشد كه بتواند تلافى كند، اما خويشتندارى نمود مگر اين كه خداوند بجاى آن به او عزت بخشيد و هيچ بنده‏اى درِ خواهشى را به روى خود نگشود مگر اين كه درى از فقر به رويش باز شد.

 بحارالأنوار، ج78، ص209، ح79

حدیث (6) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

أَوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أَميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل، وَذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ وَفَقيرٌ فَخورٌ؛
اولين كسى كه به جهنم مى‏رود فرمانرواى قدرتمندى است كه به عدالت رفتار نمى‏كند و ثروتمندى كه حقوق مالى خود را نمى‏پردازد و نيازمند متكبر.

عيون الاخبارالرضا، ج1، ص31، ح20

حدیث (7) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اَلمُروءَةُ إِصلاحُ المالِ؛
مردانگى، اصلاح ثروت است.

كنزالعمال، ج3، ح408، ح7178

حدیث (8) امام على عليه‏السلام :

مَن أَتى غَنيّا فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دينِهِ؛
هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.

نهج البلاغه، حكمت 228

حدیث (9) امام على عليه‏السلام :

لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛

هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.

تحف العقول، ص89

حدیث (10) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اِنَّ الدینارَ وَ الدِّرهَمَ اَهلَکا مَن کانَ قَبلکم و هُما مُهلِکاکم؛

همانا دینار و درهم پیشینیان شما را به هلاکت رساند و همین دو نیز هلاک کننده شماست.

جهاد النفس، ص 247

حدیث (11) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

عَليٌّ يَعْسوبُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمالُ يَعْسوبُ الْمُنافِقينَ؛

على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.

الأمالى طوسى، ص 355

حدیث (12) امام على عليه‏السلام :

إنَّ كَثْرَةَ الْمالِ عَدُوٌّ لِلْمُؤْمِنينَ و يَعْسُوبُ الْمُنافِقينَ؛

ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.

التمحيص، ص48

حدیث (13) امام على عليه‏السلام :

تِسْعَةُ اَشْياءَ قَبيحةٌ وَ هِىَ مِنْ تِسْعَةِ اَنـْفُسٍ اَقبَحُ مِنها مِنْ غَيْرِهِمْ: ضيقُ الذَّرْعِ مِنَ الْـمُلوكِ وَ الْبُخْلُ مِنَ الاَْغْنياءِ وَ سُرْعَةُ الْغَضَبِ مِنَ الْعُلَماءِ وَ الصِّبا مِنَ الْكُهولِ وَ الْقَطيعَةُ مِنَ الرُّؤوسِ وَ الْكِذْبُ مِنَ الْـقُضاةِ وَ الزَّمانَةُ مِنَ الاَْطِبّاءِ وَ الْبَذاءُ مِنَ النِّساءِ وَ الطَّيشُ مِن ذَوِى السُّلْطانِ؛

 نُه چيز زشت است، اما از نه گروه زشت‏تر: درماندگى و ناتوانى از دولتمردان؛ بخل از ثروتمندان؛ زود خشمى از دانشمندان؛ حركات بچگانه از ميانسالان؛ جدايى حاكمان از مردم؛ دروغ از قاضيان؛ بيمارى كهنه از پزشكان؛ بدزبانى از زنان و سختگيرى و ستمگرى از سلاطين.

دعائم الإسلام، ج 1، ص 83

حدیث (14) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَةَ مِن اَغْنياءِكُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِكُم؛

من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.

مستدرك الوسائل، ج 7، ص 105

حدیث (15) امام صادق عليه السلام :

اَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى عليه‏السلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلوبَ؛

خداى عزّوجلّ به موسى عليه‏السلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مى‏شود و از ياد بردن من قساوت قلب مى‏آورد.

نهج الفصاحه، ح 2783

حدیث (16) امام علی عليه السلام :

مَن أتَی غَنیاً فَتَواضَعَ لِغِنائِهِ ذَهَبَ اللهُ بِثُلُثَی دینِهِ.
هر که نزد ثروتمندی رود و به خاطر دارائیش در برابر او کرنش کند خداوند دو سوم دینش را می برد.

نهج البلاغه،ص19

حدیث (17امام علی عليه السلام :

إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الاغنیاء أقواتَ الفُقَراء فَما جاعَ فَقیرُ إلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنی وَ اللهُ تَعالَی سائِلُهُم عَن ذَلِکَ

خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده، هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر به واسطه اینکه ثروتمندی از حق او بهره مند شده و خدا تعالی در این باره از آنان بازخواست می کند.

نهج البلاغه،حکمت 328


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 آذر 1392برچسب:حدیث,حدیث موضوعی,ثروت,ثروتمند,غنی,پیامبر(ص),امام صادق(ع),, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

حدیث (1) پيامبر صلی الله و علیه و آله و سلم :

اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَةٍ وَ القَرضُ بِثَمانِيَةَ عَشرَ وَ صِلَةُ الاِخوانِ بِعِشرينَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَ عِشرينَ؛

 

صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران [دينى‏]، بيست حسنه و صله رحم، بيست و چهار حسنه دارد.

كافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص10

حدیث (2) امام صادق علیه السلام :

 لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ فَيَكُفَّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضِيَ بِهِ دَيْنَه‏

 

خيرى در آن كس نيست كه دوست ندارد از راه حلال مالى بدست آورد كه آبرويش را حفظ و قرضش را با آن ادا نمايد.

 من لا يحضره الفقيه ج‏3، ص 166 ، ح3615



ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 30 آذر 1392برچسب:حدیث,حدیث موضوعی,قرض,قرض دادن,÷اداش,پیامبر(ص),امام صادق(ع),, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 182 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ پدافند فرهنگی خوش آمدید.این وبلاگ سعی دارد مطالبی جامع در موضوعات مختلف برای شما عزیزان فراهم نماید.امید است مورد قبولتان واقع شود. با نظرات خود ما را راهنمایی فرمایید.
موضوعات